-
خیالی نیست
پنجشنبه 23 خردادماه سال 1392 18:34
خیـالی نیـست بگـذار دیگـران هـرچـه میخواهند بگوینـد من ترکـت نخواهـم کـرد "تـا تـو نخـواهـی"
-
تا که بودیم ...
چهارشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1392 11:07
تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی همنفسی تا که رفتیم همه یار شدند تا که خفتیم همه بیدار شدند قدر آن شیشه بدانید چو هست نه در آن وقت که افتاد و شکست
-
چشم به راه
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 10:35
روزها رفت و نیاورد کس از تو خبری نه پرستو نه کبوتر و نه پیغام بری به امیدی که رساند به من از توخبری چشم و دل دوخته ام بر لب هر رهگذری چه بگویم که پس از تو چه فراوان خوردم غم دلها، که نخوردی و از آن، بی خبری سر به زیرم نه از آنروی که افتاده شدم بل از آنروی که از ّرد تو جویم اثری مانده ام چشم براه تو در آغوش خزان تا مگر...
-
هه
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 12:25
وصیت کردم هرکی تو مراسم ختمم گفت:”خدابیامرزتش،راحت شد” با لبه ی سینیه حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من
-
عملی نبودیم که شدیم
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 11:38
سلام بچه ها خوبید؟ دیروز رفتم دکتر . دکترم بهم گفت بایددستتو عمل کنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خودم که داشتم از تعجب شاخ در میاوردم دکترم بهم گفت اگه دستتو عمل نکنی انگشت دومیت فلج میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! الانم که این پستو دارم مینویسم دستم عمل شده و داره میسوزه ولی خوبیش اینه که...
-
من بیچاره
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 19:35
سلام بچه ها خوبید؟ من که داغونم امروز که رفته بودیم اردو یه دختره ی ... بادوچرخه پیچید جلوم منم خوردم زمینو... له شدم الانم که دارم این پست مینویسم اش و لاشم وای چی کار کنم اگه دستم شکسته باشه که بدبخت میشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
روز مادر
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1392 08:59
ای که ترنم محبت را در دلم به وجود اوردی روزت مبارک
-
عذاب
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1392 22:00
میدونی عـــــــــــــــــذاب یعنی چی ؟؟؟ یعنی اون کسی که دوسش داری بشینه بغلت و درباره او کسی که دوسش داره حرف بزنه ... بچه ها نظرتون چیه محتوایه وبو شاد کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
سوال
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 13:09
من شبیه کدوم یکی هستم
-
ای جان
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 12:58
-
برو
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 23:08
برو نظامــــ ـــــــی.... برو دست از سـ ـــــرم بـــردار... لیلـــــ ـــــی و مجنــ ــــــون... شیـــــ ــــــرین و فرهــــ ـــــاد.. . اصلا تقصیر تو بود که حالا ما به هم نمیرسـ ــــــیم!! برو... من نه شیرینم که فرهادم کــ ــــوه بکند... نه لیلی که مجنونش سر به بیابــ ــان گذارد... برو داستان لیلی بیـــــ مجنون...
-
انتظار
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1392 21:37
خدایا ! دلم به اندازهى دل گنجشکها کوچیک شده ... نبودنت بهترین بهانه است براى اشک ریختن ... ولى کاش بودى تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ؛ کاش بودى و دستهاى مهربانت مرهم همه دلتنگىها و نبودنهایت میشد ... کاش بودى تا سر به روى شانههاى مهربانت میگذاشتم ، و دردهایم را به گوش تو میرساندم ؛ بدون تو عاشقى برایم...
-
کاش
جمعه 30 فروردینماه سال 1392 18:36
کاش یکی پیدا بشه خواب گل و تعبیر کنه به کویرا اب بده تا اونارو سیر بکنه... کاش یکی پیدا بشه با ابرا صمیمی تر باشه... نذاره بارون واسه باریدنش دیر بکنه کاش یکی پیدا بشه اونقده مهربون باشه که از ادمای بی ستاره تقدیر بکنه...
-
مناجات
جمعه 30 فروردینماه سال 1392 13:46
اگه بغض کردی ولی دلیل گریه کردن پیدا نکردی... اگه دنبال یه جایی میگردی که داد بزنی بدون دل خدا برات تنگ شده میخواد * صداش * بزنی...
-
انسان ها
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1392 22:00
به سنگ ها گفتند لحظه ای انسان باشید. سنگها گفتند : هنوز به قدر کفایت سخت نشده ایم یعنی ما از سنگم سنگ تریم ؟
-
اشک خدا
یکشنبه 25 فروردینماه سال 1392 21:10
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره!!!!دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند و یا از یاد خدا...
-
دل ساده ی من
شنبه 24 فروردینماه سال 1392 20:28
در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم... در "دلم" دلتنگی ام را... در "سکوتم" حرف های نگفته ام را... در "لبخندم" غصه هایم را... دل من... چه خردساااااال است !!! ساده می نگرد ! ساده می خندد ! ساده می پوشد ! دل من... از تبار دیوارهای کاهگلی است!!! ساده می افتد ! ساده می شکند !...
-
اه زندگی
جمعه 16 فروردینماه سال 1392 13:29
دوست دارم گریه کنم انقدر گریه کنم که دیگه نتونم بیدار شم و برم توی یه خواب ابدی دوستدارم از این زندگی لعنتی راحت شم همه نامردن خدا جون میشه منو بیاری پیش خودت و از دست این زندگی مزخرف راحتم کنی خدایا خیلی دوست دارم فقط تویی که منو میفهمی و مسخرم نمیکنی فقط تویی که بهم نمیخندی ازت متنفرم زندگی
-
این روزا
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 20:27
ایــن روزهـــا همــه بــه مــن دلـتــنـــگــی هــدیــه مـی دهنــد لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید! بــه خـــدا تمــــامـ شــد دلـــــــــــم…!
-
ای خدا
دوشنبه 12 فروردینماه سال 1392 14:41
دلتنگم... اما دلتنگی امشب با شبای دیگه خیلی فرق میکنه . میترسم ... ترس از دست داد ن ... قلبم درد میکنه ... آخ خدا... خدا جونم تو کجااااااااایی ...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
بارون
شنبه 10 فروردینماه سال 1392 13:21
-
عشق و بیزاری
شنبه 10 فروردینماه سال 1392 12:32
یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه این قفس بازه ولی قلب من زندونیه من پشیمون میکنم جاده رو از رفتنت تو نباشی میپره عطرتم از پیرهنت میخوام آروم شم تو نمیذاری هر دو بی رحمن عشق و بیزاری
-
من و ...
جمعه 9 فروردینماه سال 1392 13:19
من و... شب و... تنهایی و... تاریکی و... یک شمع روشن... خدایا! نکند بادی بیاید...... پناهم باش. عشقم باش. خدایم باش. .خدایم باش...
-
سلام و احوال پرسی
سهشنبه 6 فروردینماه سال 1392 21:40
سلام حالتون چطوره ؟ نظرتون درباره ی قالب جدید چیه ؟ خیلی دلم واسه مدرسه تنگولیده فقط کاشکی بهمون انقدر تکلیف نمی دادن که ح داقل یه ذره حال میکردیم
-
عید نوروز
چهارشنبه 30 اسفندماه سال 1391 12:42
سلام بروبچ حالتون خوفه ؟ عید همتون مبارک باشه امیدوارم توی این چند روز هر جا که هستید حال کنید فقط مارو فراموش نکنیدا
-
زندگی
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1391 12:01
آنگاه که غرور کسی را له می کنی... آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی... آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی... آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ... آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی... آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری... می خواهم بدانم! دستانت رابسوی کدام آسمان...
-
راز دل
پنجشنبه 24 اسفندماه سال 1391 12:08
راز تصویر ذهنت را برای کسی ترسیم نکن ، در گام هایت با هر کس شریک مباش ، انقدر سر به زیر باش تا کسی اشکهایت را نبیند که بگوید غمناک است ، و ندای تبسمت رانشنود که بگوید شادی میکند
-
درد و دلی با خدا
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 20:12
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ...
-
دستای کوچولو ولی پر سخاوت
پنجشنبه 3 اسفندماه سال 1391 14:39
به دستهاى کوچک بچه ها وقتى گرم ساختن آدم برفى یخ میکنند و حتى از زیر دستکشهاى رنگى و بافتنى سرخ میشوند ، فکر میکنم . به دستهایى که میشود از فرط مهربانى بوسیدشان ! به دستهایى که هنوز مانده تا مثل آدم بزرگها یاد بگیرند جفا کنند ! دستهایى که هنوز روى رخسار کسى به ضرب فرود نیامدهاند ! دستهایى که هنوز چشم کسى به آنها نیست...
-
جملات عشقولانه
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 08:12
محبت را از درخت یاد بگیر که حتی سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد چقدر امروز روز گندی بود مدرسه شده بود عین قبرستون اخه چرا یه کاری میکنید که مدرسه کوفتتون شه